ارمیاارمیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

[کـودکــانهـ ـهایـــ اِرمــیـا]

22 ماهگی ماهِ خونه

1393/5/27 20:39
نویسنده : Persian mom
581 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وروجکه مامان الهی دورت بگردم که اینقدر ماهی اینقدر خوبی و مهربونی لحظه به لحظه ی زندگیمو دارم با تومیگذرونم پسرم ، از صبح تا شب، یه وقتایی از دستت خسته میشم و دعوات میکنم میگم ولی بعدش میگم میگذره ..محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شب که مبخوابی دلم برات تنگ میشه و دستاتو میگیرم هی بوست میکنم خیلی لذت داره اخه در طول روز تا میخوام ماچت کنم بغلت کنم در میری،خلاصه که کلی وقتی خوابی نازت میکنم قربون صدقت میرم الهی عاقبت بخیر شی مامانی .بوس

خب از کجا شروع کنم !!

مروارید پانزدهم که به سلامتی نیش پایینه هم درومد فقط مونده یه نیش دیگه..کلا این نیش ها خیلی اذیتت کردن مخصوصا وقت خواب .

همچنان می می میخوری به طور شدید البته در طول روز !!

معمولا 4 تا 6 عصر میخوابی و 7 راه میوفتیم با کالسکه میریم یه دوری میزنیم ، اگه بابایی کارش تموم شده باشه تو راه میاد سوارمون میکنه اگه نه که میایم خونه و یعد میاد دنبالمون و یه دوری هم با بابایی میزنیم .

21 ماه و 15 روزه بودی که سرفه های بدی میکردی در حد استفراق ،سرفه خشک بود و نه ابریزش نه چیزی ، رفتیم دکتر که گفت حساسیته به دود الودگی هوا بالشت پشم شیشه عطر گلپر و.... زادیتن داد و 2 هفته گفت بخوره و دقیقا بعد 2 هفته هداروشکر خوب شدی .

وزنتم 12.600 بود قدت رو نگرفت .

گین اپ برات خریدیم ولی نمیخوری وکلا ریختیم سطل اشغال.متنظر

اصلا بد غذا نیستی همه چی رو میخوری جز شیر پاکتی و ماست ،فقط ماست موسیر با غذات قاطی کنیم میخوری .در کل غذاتو خوب میخوری خداروشکر .بوس

همش منو بابایی رو صدا میکنی ،بابااااااااا.. میخوای لوس کنی خودتو میگی بابابی..زبان

به من میگی مامان،وقتی باهات قهرم میای بوسم میکنی میگی مامانییییی... عاشقه این مامانی گفتنتم!محبت

به عمه میگفتی ممّه، الان دیگه میگی عمه، به بابا بزرگ میگفتی بابُدی الان میگی بابُدُک.خندونک

تیتراژ باب اسفنجی رو حفظی همراش میخونی گاهی هم داری بازی میکنی میخونی بابس بنییییی بابس بنییییی دگااااااااااا دیییییییییییی (دگا دی منظوز همون شلوار مکعبی) با همون ریتم میخونیراضی

. کل روز داریم پرشین تون میبینیم حتی نگاه هم نکنی تا میزنیم یه کانال دیگه میگی پِ پِ اون پِ پِ اون(پرشین تون).

تا میریم بیرون اسمونو نگاه میکنی و دنبال پرنده هایی نمیدونم اخه از کی یاد گرفتی میگی گنجِش شب هم انگشتتو میاری رو به اسمون هزار بار میگی ماه ماه بعد میگی آبی(بهت میخواستم ماه رو یاد بدم میگفتم ماه تو اسمونه ببین! اسمون چه رنگیه؟ آبی.. ماه تو اسمونِ ابیه)

مربع ،مثلث، دایره،لوزی رو بلدی و فقط بلدی دایره بکشی .. بیرون که بریم تابلوهای رانندگی رو ببینی با جیغ میگی دابِدِه (دایره) عُبَبَس(مثلث) عَبَبَع(مربع) به لوزی هم میگی لوزی .

میگم اسمت چیه ؟ میگی عیعیااا فامیلیت چیه؟عیعیاااااااا این اسمته مامان فامیلیتو بگو ! عیعیاااا نه مامان فامیلیت چیه؟ بگو ایراندوست بعد به زور میگی عیان یوسسسخندونک

حدود یه ماه پیش میخواستم بهت کیشمیش بدم گفتم بیا گَ گُ بدم یهو گفتی میش میش ، از اون به بعد هم میش میش.

میگی کلا جلو همه ادمو ضایع میکنی هر چی بهت بگم نمیگی و چیزای بیخود میگی .خطا به قول دوستم بزرگتر بشه بهش بگی بگو میگی تو بگو .خندونک

شیرین کاریه قند عسله مامان این روزا اینه که موش میشه ، قیافشو مهربون میکنه محبت، لبشو یه مدلی میکنه که دو تا دندون جلوش فقط میزنه بیرون و خیلی با نمک میشهبغل ، تا میخوام فیلم بگیرم میاد میگه من من ،که این فیلم بگیره .

خودش یاد گرفت به اب میوه میگه اب بیوهخندونک

جدیدا صبح بیدار میشی میگی اب بده ،1 لیوان اب میخوری با چشم باز، بعد میوفتی دوباره میخوابی. متنظر

تا ماشینه شوهر عمه رو(اون مدل ماشین) ببینی میگی آگا آگا(اقا) چون ما بهش میگیم عباس اقا ، گاهی یهم میگی عباس!خنده

عاشقه عمه فاطی هستی یعنی عاشقققق،هیپنوتیزم تو خونه گوشی رو میگیری میگی عمهههه، دد،اووووم اووووممم یا حرکت سر بعد کلی گوشی رو بوس میکنی ، اگه بگم بریم پیش عمه دیگه واویلا میشه یه لحظه طاقت نداری میری دم در میگی باز باز(درو باز کن) البته خودتم یاد گرفتی باز کنی،نا گفته نماند عمه شمارو میبینی دیگه بیهوش میشه نه با کسی حرف میزنه نه اصلا در جمع حضور داره ،یهو میبینی بردتت بیرون یا تو حیاط داره پشتت میدوئه،خوش به حالت عزیزم قدرشو بدون .

دیگه حافظه یاری نمیکنه

23 تیر هم تولد باباحامد بود برای افطار خانواده ی بابایی رو دعوت کردم اینقدر فشفشه روشن کردیم که تا 3 ساعت بعدشم دود تو خونه بود،اخه عاشقه فشفشه ای.

به کجا چنین شتابان !!!

یعنی شما عشقای مَنین عاشقتونممحبت

پسندها (2)

نظرات (2)

زهره مامان عرفان جون
8 شهریور 93 1:52
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک جسم و روحت پاک پاک
Persian mom
پاسخ
زیبا بود ممنونم عزیزمممم
شیما مامان شاهین کوچولو
11 شهریور 93 23:49
اخییییییی. نازیییییی چ وبلاگ باحالی داری... فیلمهای ارمیا رو دیدم خیلی باحاله حرف زدنش قربون کشمش گفتنش بازم بهمون سر بزن باعث افتخارمونه خوشحال میشم
Persian mom
پاسخ
قربونت برم عزیزم ممنون چشم حتما