پشت صحنه اتلیه 2 سالگی
عزیز دلم همونطور که گفته بودم قرار بود 28 شهریور بریم اتلیه ولی سرما داشتی و نشد که بریم ،دیگه تنبل شده بودم ولی باالاخره دیروز 27 مهر ساعت5 رفتیم و عکسهای خوشگل انداختی .. اولش خیلی خوب همکاری کردی ولی با دو تا لباس اخر دیگه کلافه شده بودی و همش میگفتی مامانی مامانی ، اون ژستات اونی نشد که منو عکاس میخواستیم ،حالا باید برم ببینم چطور شده امیدوارم خوب شده باشه چون فشن بود و مردونه قربونت برم ساعت 6 کارمون تموم شد و با کالسکه تا خونه ی مادر جون رفتیم ،مادر جون هم که تهران و مشهد بود کلی برامون سوغاتی اورده بود بعدشم بابام مارو رسوند خونه و شام هم رفتیم خونه ی مامان بزرگ اینا ..کلا روز پر کاری بود که شما هم ساعت 11:30 خوابیدی . حالا بریم سراغ عکسها که با موبایل انداختم البته فیلم گرفتم عکسها از روی فیلمه و از دوستان به علت بی کیفیتی عذر میخوام .. دوربینمون خراب شده خب
اینجا وقتی نمیخواستی حرفمونو گوش بدی در و دیوار و نگاه میکردی حرصم میدادی
بندکه شلوارت همونجا خراب شد میخواستم رو شونه هاتم بزارم که نشد... عاشقتمممم