ارمیاارمیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

[کـودکــانهـ ـهایـــ اِرمــیـا]

26 و 27ماهگي

1393/9/29 16:50
نویسنده : Persian mom
403 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وبلاگگگگ سلام دوستای گلم بوسسلام قند عسله مامان بغلماشالله اینقدر وروجکی که وقت نمیزاری بیام وبلاگ اخه نوشتن نیاز به تمرکز داره و اون همه چیزی بخواد دونه دونه یادم بیادزمان بره .

تا اونجایی که ذهنم یاری میکنه دندونه اسیاب بالا درومد سمته راستت،سمته چپی هم سفید شده چون خیلی اون ته هست اصلا ندیده بودم و یهویی با یه دندون کامل روبرو شدم .

پسر خوشگلم موهاش بلند شده و دوسته بابایی رفته اروپا فعلا برای همیشه و بابات هم راضی نمیشه جای دیگه ببره میگه مثله بُز میتراشن موهاشو ،حالا قراره برم رو مخش که به همینا راضی شه اخه بدفرم شده کوتاه و بلنده،گرچه یکی میگه نه قشنگهههه یکی میگه وا مگه دختره کوتاه کنین جون بگیره دلخور

مامانی دیروز مراسم روضه دعوت بودم واحد بالاییمون یه نی نی بود هم سنه تو من فکر کردم 3 سالشه ،باور کن هم تا کمرم بود ،هنوز باورم نمیشه فک کنم مادرش خالی بسته مگهههه میشهههه؟؟ خندونک

در طول روز خونمون بازار شامه ،هر چی اسباب بازی داری از اتاقت میاری هی من میبرم بار میاری ، عاشقه ماشینی بیشتر با ماشینات بازی میکنی همرو میچینی کناره هم .

البته بازی مورد علاقت دَتاپ (تبلته) که حرفه ای شدی بازی گربه رو میاری و هی باهاش حرف میزنی و اون تکرار میکنه تمامه ماشینارو میاری کناره تبلت و به گربه نشون میدی و باهاش بازی میکنی کلا گربه نقشه یه خواهر یا برادرو برات داره جدی میگما متنظر

از کار با تبلتت ، عاشقه بستنه اپلیکیشنهام ،فرت فرت دستتو میکشی روشون که بسته شن جدیدا میری سیمز هم بازی میکنی محبت

این هفته خیلی کار دارم عروسی دختر خاله جانمه.برات کت سفارش دادم امروز باید بری پروو ، اتلیه هم با ما میای ولی عروسی نمیبرمت چون لباسم دنباله داره و خیلی ظریفه و شما هم که یه جا بند نمیشی باید همش بدوم دنبالت ،میزارمت پیشه عمه فاطی.

سوالاتی که میپرسی این روزا: چیه؟ کیه؟ چرا؟ کجا؟ بخورم؟ دیدی؟ همینا فعلا دیروز بابابزرگ از باغ برات لیمو اورد بهت تو ماشین داد گفت بخور گفتی چرااا؟ بوس

تا بخوام بهت شیرینی یا چیزی که میریزه رو فرش بدم میگی پارچه بیارمممم بعد خودت پهن میکنی ،البته خودتم جع میکنی و همه رو میریزی رو زمینخندونک

تو حموم وسیله گرمایی نداره و کلا یخبندانیه واسه خودش ،وقتی میخوام ببرمت حموم اول اب رو باز میکنم بعد 5 دقیقه بعد میبرمت،تو این مدت هی میگی حموم!!! حموم!!! اب گرم شههههه!!

الان 1 ماهی میشه که خودت غذا میخوری ،برنج خورشت ساندویج ماکارونی و .... اوایل از قاشقت میریخت ولی الان یاد گرفتی .

عاشقه نارنگی هستی و مخصوصا پوست کندنش که خیلی حرفه ای انگشتتو میزاری وسطه نارنگی که نرمه و فشار میدی و پوستشو میکنی.

خیلی وقته گازمون نمیگیری و نمیزنی،اینقدر فهمیده شدی که نگوووو،همش بوسمون میکنی شبیه این پسرهای مودب و بزرگ دستمونو بوس میکنی ،شب که دارم میخوابونمت میگی مامان دست بوس ،بعضی وقتها دم صبح که واسه اب بیدار میشی میگم مامانی بوس ،با چشمهای بسته بوسم میکنی همچین پسره مهربونی داریم ما .

ماشینو بعد 4 سال عوض کردیم ،بابایی برات تلویزیون نصب کرده که تو ماشین اینقدر وول وول نخوری وای هی میومدی جلو 1 دقیقه نشده میرفتی پشت ،منم که دیگه حالت تهوع میگرفتم اینقدر سرمو میچرخوندم والا راحت شدم ،تا میای تو ماشین میگی تفیزیون زوشن تن ،تو خونه میای بابایی رو بوس میکنی میگی بابایی تقیزیون خرید ،بچه ی فهمیده ای داریم ما خندونک

هر لباسی که تنت میکنم اعلام میکنی کی خرید، مثلا لباسی که عمه خریده باشه میگی عمه خرید! یا بابا خرید!

وقتی چیزی بهت بدم میگی برسی(مرسی) یعضی وقتها مثل امروز گفتی غذا بریز برات ریختم میگی افرینننن(شبیه مامانا که بچه ها کار خوب انجام میدن با یه لحنه مامانانه) خندونک

اکثر شبها برات قصه میگم یه بار قصه ی ساراکورو گفتم برات ار اون شب هی میگی سارا بابا بگو.. منم مثله سریال هر شب یه قسمت از خودم میسازم ،یه وقتایی میگه قصه ،تا شروع میکنم میگی نه نه نه لالایی ،تا یکم میخونم میگی انگشتااا(شصتت کجاست (با نی نی )) تا شروع میکنم میگی ستاره(اینم یکی از اهنگای با نی نی ) کلا بساطی داریم ما متفکر

تمامه تبلیغاتا و اهنگایی که گوش میدیم و تیتراژارو حفظی ،حتی ای ایران که از پرشین تون پخش میشه قبا از تام و جری، وای عاشقتم باز یادم اومد میام مینویسم

فعلا برم اینستااااا.. راستی اینستاگرامم بلاک شد یکی دیگه باز کردم،کفشمم دزدیدن،سیم کارتمم سوووخت،میترسم کلا نابود شمسوال

شاخه ببعی رو میزاشت دهنش میگفت می می خندونک

هر چی گفتیم کفش پات نیست گوش نمیدادیشاکی

 

پسندها (1)

نظرات (0)